وبلاگی پر از مطالب خواندنی

۵۰ مطلب با موضوع «علما و بزرگان» ثبت شده است

10 مطلب خواندنی (ِویژه)

سلام دوستان عزیزم

شروع سال جدید رو پیشاپیش بهتون تبریک میگم.

در این پست بر خلاف پستهای قبلی نمیخوام مطلب جدیدی بزارم.

بلکه میخوام ده تا از پستهای خوبی که قبلا گذاشتم و دوستان ندیدن رو بزارم

امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیره.

بهتون پیشنهاد میکنم حتما مطالب زیر رو بخونین.


راستی وبلاگ خواندنیها در وبلاگیها ثبت شد .خوشحال میشم دوستان عزیز نظر خودشون رو در مورد وبلاگ من اونجا ثبت کنن و اگه تمایل داشتن امتیاز هم بدن.                          لطفا اینجا رو کلیک کنید.


فاصله حرف تا عمل

۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۸ ۱۴ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰
خواندنی ها

داشتن زندگی خوب

توصیه برایان دایسون برای داشتن زندگی خوب


فرض کنید زندگی همچون یک بازی است،قاعده این بازی چنین است که بایستی چند توپ را در آن واحد در هوا نگه دارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید.


جنس یکی از آن توپ ها پلاستیکی بوده و باقی آن ها شیشه ای هستند.پس واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین،دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد،اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد،کاملا شکسته و خورد می شوند.


آن چهار توپ شیشه ای عبارتنداز: خانواده،سلامتی، دوستان و روح خودتان


توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید،چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمی گردد.،خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمی شود،سلامتی از دست رفته دیگر باز نمی گردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد...


۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۰۰ ۱۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
خواندنی ها

چرا از عبادت لذت نمی بریم

پاسخ حضرت آیت الله جوادی آملی :


اگر انسان مریض ، شیرین ترین و خوشمزه ترین گلابی و میوه را بخورد ، لذّت نمی برد....

در بُعد معنوی و عبادت هم این گونه است.


کسی که ((فی قلوبهم مرض)) یعنی قلبش بیمار است ، از نماز و عبادت لذّت نمی برد و گاهی هم خسته می شود.


بیماری قلب همان گناهان است.


 تا انسان گناه را ترک نکند ، علاوه بر این که از عبادت لذّت نمی برد ، بلکه خسته هم می شود.


اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ


------------------------------------------------------------------------

مطلب پیشنهادی ما:

خاطره ای از یک جانباز قطع نخاعی


۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۰۰ ۱۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
خواندنی ها

کلیپ زیبای استاد رائفی پور درباره حضرت زهرا


گفت در می زنند مهمان است
گفت آیا صدای سلمان است
این صدا نه صدای طوفان است
مزنید خانه مسلمان است
مادرم رفت پشت در اما

گفت آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
مادرم رفت پشت در اما
پشت در سوخت بال و پر اما

ادامه مطلب...
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۸ ۱۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
خواندنی ها

حجت الاسلام پناهیان و انتخابات

پناهیان و انتخابات 1


پناهیان و انتخابات 2

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۲۰ ۱۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
خواندنی ها

درد دل علامه امینی (ره)


آیت الله فاطمی نیا (حفظه الله) می فرمایند:

یک سخنی علامه امینی(ره) نقل کردند خیلی منقلب شدم.

ما یک "الغدیر" می شنویم و خیلی گذرا عبور می کنیم. یازده جلد چاپ شده و یازده جلدش چاپ نشده است.

بیست و دو جلد تحقیقی! خدا می داند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمات طاقت فرسایی متحمل شد! می گویند  بعد از نوشتن الغدیر گفته بود:

روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین (علیه السلام) مخاصمه خواهم کرد! 

همانطور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ وگرنه من می خواستم معارف امیرالمومنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!

وقتی می گویند اول مظلوم عالم؛ بی جهت نیست! حضرت چقدر مظلوم است که بعد از قرن ها، تازه باید در اثبات امامتش کتاب بنویسند!

 منبع: نکته ها از گفته ها 


 لینک دانلود رایگان این کتاب (11 جلد کامل) به درخواست یکی از دوستان گذاشته شد.
http://www.aviny.com/library/alghadir/download/fehrest.aspx
http://www.iranpdf.com/religious/translation-alghadir.html
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۴۲ ۱۹ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۱
خواندنی ها

عاقبت نیش زدن به شوهر

زخم زبان


آیت الله فاطمی نیا نقل کردند:


مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به کربلا مشرف شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند. 

یک روز که پس از زیارت از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این زن و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن صحبتی که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی آزاردهنده به وی می گوید.

هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن خانم که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین!

آن خانم می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چکار کرده ام؟!

فرمود: 

از حرم آمدیم بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!


نکته ها از گفته ها، دفتر اول 


۲۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۰ ۱۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱
خواندنی ها

برو کشکت را بساب


♦️می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.


شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.


مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای می‌خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود.


کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب.»


۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۰۷ ۲۴ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
خواندنی ها

گناه اوج حماقت است!

آیت الله بهاءالدینی


گناه مخصوصا حق الناس اوج حماقت است نه زرنگی

زرنگی بندگی خداست.

۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۰ ۱۲ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

داستانی زیبا از امام خمینی (ره)


امام خمینی (ره) در خاطره ای به مرحوم حاج احمد آقا می فرمودند:

در زمان رضاخان که عمامه ها را از سر روحانیون بر می داشتند، رفتم نان بخرم، دیدم یک روحانی که مجبور شده بود عمامه اش را بر دارد و تکه نانی خریده بود و داشت آن را می خورد، رو به من کرد و گفت:

گفته اند عمامه ها را بردارید. من هم آن را دادم به یک زن یتیم دار تا برای بچه هایش پیراهن درست کند. فعلا هم که نانی خوردم. بحمدالله سیر شدم. تا ظهر هم خدا بزرگ است.

امام فرموده بود: احمد! خدا می داند چقدر حسرت احوالات آن مرد را می خورم! یعنی این قدر بی تعلق و سبک بار است و دنیا را تا این حد کوچک و موقت گرفته است و غصه ای برای آن نمی خورد

منبع: از احتضار تا عالم قبر


کانال تلگرامی موعظه های تکان دهنده

۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۸ ۲۰ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
خواندنی ها
http://www.IraniTopSite.com , ايرانی تاپ سايت