وبلاگی پر از مطالب خواندنی

۲۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواندنیها» ثبت شده است

ای کاش علی شویم و عالی باشیم

امیرالمومنین


ای کاش علی شویم و عالی باشیم

هم سفره کاسه های خالی باشیم

چون سکه به دست کودکی برق زنیم

نان آور سفره های خالی باشیم

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

فاصله حرف تا عمل

مادر تنها کنج خانه نشسته بود،

و پسرک بی توجه غرق در فیسبوک این پست را گذاشت: 

" همه هستی ام مادرم ..." !


......................................................


دخترک در لاین عکس کارگری پیر را گذاشت و زیرش نوشت:

پدرای زحمتکش چند تا لایک دارن...؟


همزمان پدر پیرش صدایش کرد که دخترم ناهار آماده است...؟؟


دختر داد زد : من میل ندارم، صددفعه نگفتم وقتی تو اتاقم هستم انقد صدام نکنید...


راستی، پست دخترک کلی لایک خورده بود...!


......................................................


مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که خریده بود،

روی دیوار نصب کرد...


همسرش گفت: حال برادرت را که بیمار است پرسیده ای...؟


با عصبانیت گفت: الان حوصله ندارم...


راستی روی تابلو نوشته بود:

"بیا تا قدر یکدیگر بدانیم..." !


......................................................


راستی هیچ فکر کرده ایم که چقدر

حرفهایمان در حقیقت ،

و پُست هایمان در مجازی ،

به پای عمل می رسد ...؟!؟

۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۵ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خواندنی ها

یا جواد الائمه


« السلام علیک یا جواد بن الرضا (ع) »



لب تشنه بود ، تشنة یک جرعه آب بود
مردی که درد های دلش بی حساب بود




پا می کشید گوشة حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود




از بس که شعله ور شده بود آتش دلش
حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود




در ازدحامِ هلهله های کنیزکان
فریاد استغاثة او بی جواب بود




یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد 
رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود




آخر شبیه جد غریبش شهید شد
آری دعای خسته دلان مستجاب بود




غربت برای آل علی تازگی نداشت
در آن دیار کشتن مظلوم باب بود




تا سایه بان پیکر نورانیش شوند
بال کبوتران حرم را شتاب بود




اما فدای بی کفن دشت کربلا
آلاله ای که زخم تنش بی حساب بود




هم تیغ و نیزه خون تنش را مکیده بود
هم داغدیدة شرر آفتاب بود

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

شعر درباره شهادت امام جواد علیه السلام

دردا که گشت با من، بیگانه یار جانى 


با دست خود مرا کشت، لب تشنه در جوانى 


من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم 


او مى زند به مرگم، لبخند شادمانى 


اى بلبلان بنالید، اى لاله ها بریزید 


شد باغبان دل را گلزار جان خزانى 


غم بدل نهفتم، دردم به کس نگفتم 


بردم به گور با خود صد غصه نهانى 


لب تشنه ام ثوابى، اى ام فضل آبى 


بالله این نباشد، پاداش مهربانى 


بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره 


با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانى 


عمر چو عمر یک آه، کوتاه بود کوتاه 


شد اول حیاتم پایان زندگانى 


دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال 


در لانه او فتادم از فرط ناتوانى 


گوئید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد 


از این غریب تنها، پرسند اگر نشانى 


جانم به لب رسیده " میثم" بگو که دیده؟ 


مرغى به لانه این سان افتد ز نعمه خوانى؟
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

امام جواد علیه السلام


جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند               مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند

عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت      جگرت سوخت و این، قلب رضا را سوزاند

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

شهادت امام جواد علیه السلام


ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد / او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل / از روی شوق در ره جانانه جان سپرد

۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

برای مردانی که مردانگیشان بر باد رفته...


عروس در آرایشگاه نشسته. با وسواس مدل ارایش مد نظر خود را به آرایشگر میگوید. قبلا هم با وسواسی بیشتر لباس عروسش را انتخاب کرده.

 قرار است امشب تمام زیبایی اش را به نمایش بگذارد، میخواهد دلبری کند. ولی فقط از یک نفر؟

 نه اشتباه نکنید.

 داماد سر جایش، ولی در مجلس مختلطِ امشب ما مردانِ زیادی چشم به راه عروس هستند.

ادامه مطلب...
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

شعر زیبای "علی کیست"


بسم الله الرحمن الرحیم
نوشته شده در عرش خدا با قلم حیدر کرار
خدا خلق نموده است زمین را و زمان را ز غبار حرم حیدر کرار
بهشت و همه‌ی آنچه در آن هست فدای غبار قدم حیدر کرار
بود خشم خدا بر لب تیغ دو دم حیدر کرار
ادامه مطلب...
۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خواندنی ها

نصیحتی گرانبها از آیت الله شاه آبادی(حتما بخونید)


نماز جماعت که تمام شد بلند شدم و به محراب ایشان رفته و کنار ایشان نشستم. گفتم: حاج آقا من را نصیحتى کنید و نکته ای را برای من بفرمایید. ایشان فرمود: من دو نکته را به شما می گویم. هم خودت مراعات کن و به دوستان و بستگان خود نیز سفارش کن به این دو نکته عمل کنند.چون مردم از این دو نکته غافل هستند در حالیکه واقعا مشکل گشاست.

ادامه مطلب...
۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۹ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خواندنی ها

به نظر شما شاهکار چیه


به ابوسعید ابوالخیر،گفتند :


فلانی قادر است پرواز کند،

 گفت:این که مهم نیست، مگس هم میپرد.

گفتند:فلانی را چه میگویی..؟؟روی آب راه میرود..!!

گفت:اهمیتی ندارد،تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.

گفتتند: پس از نظر تو شاهکار چیست..؟؟


گفت:این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زَخم زبان نزنی،دروغ نگویی، کلک نزنی٬دلی نشکنی٬از اعتماد کسی سوءاستفاده نکنی وکسی را از خود ناراحت نکنی.


این شاهکار است...!!

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خواندنی ها
http://www.IraniTopSite.com , ايرانی تاپ سايت