عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است
چرا آب به گلدان نرسیده است
چرا لحظه ی باران نرسیده است
به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است وهنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیده است
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است
چرا آب به گلدان نرسیده است
چرا لحظه ی باران نرسیده است
به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است وهنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیده است
یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم
آیــینه وار هـــردو یشان بیـــقرار هم
مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد
مست نگاه یکدلی و می گسار هم
این زندگی بنا شده بر پایه های عشق
بی اعـتنا به ثــروت و دار ونـدار هم
یک خـــانه محقر و یک قطـعه حصیر
سـرمایه های اصلی شان اعتبار هم
کانون گـرم پروش غنچه های یاس
پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم
در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب
چرخیـده اند تا به ابد در مدار هم
عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض
آری شدند هم نــفس روز گار هم
وحید قاسمی
یک آینه که حسرت دارالسّلام هاست
یک آینه که قبله ی بیت الحرام هاست
یک آینه که عین حقیقت، مجاز نه!
یک آینه که غرق سکوت و پیام هاست
یک سو جلال حضرت خیرالنّسای خلق
یک سو جمال واضح خیرالأنام هاست
پیوند پاک سوره ی یاسین و کوثر است
آغار انکشاف تمام ظلام هاست
تلفیق نهر کوثر و امواج سلسبیل
هنگام باده نوشی و شرب مدام هاست
«حبل متین» گوشه ی جلباب فاطمه
خورده گره به پیرهن «لاانفصام» هاست
دست علی به دست«فصلِّ لربّک» است
اشراق آسمانی و صبح امام هاست
دیگر نیاز تیغ دو دَم منتفی شده است
زیرا که خطبه خطبه فدک در نیام هاست
تا «لَم یَکُن لَهُ کُفُوًا» نزد مرتضاست
خاری به چشم شور جمیع لئام هاست
باید گدا شویم و یتیم و اسیرشان
وقت نزول مائده های طعام هاست...
بر خانه ای که «تُرفَع» و «یُذکَر» نموده «اسم»،
بر خانه ای که رکن و منا و مقام هاست
مجید لشگری
آسیاب به نوبت:
رفت روزی زاهدی در آسیاب
آسیابان را صدا زد با عتاب
گفت دانی کیستم من گفت :نه
گفت نشناسی مرا، ای رو سیه
این منم ، من زاهدی عالیمقام
در رکوع و درسجودم صبح وشام
ذکر یا قدوس ویا سبوح من
برده تا پیش ملایک روح من
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
هم سفره کاسه های خالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشیم
به کسی کینه نگیرید
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزید.
به خدا مهر قشنگ است
بوسه بر دست پدر.
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است.
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است.
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است.
بشناسید خدارا
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است
.
.
.
هی گنه کردیم و گفتیم خدا می بخشد...
عذر آوردیم و گفتیم خدا می بخشد...
آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی...!!!
او رحیم است ولی ننگ و خیانت تا کی...!!!
بخششی هست ولی قهر و عذابی هم هست.
آی مردم به خدا روز حسابی هم هست.
زندگی در گذر است.
آدمی رهگذر است.
زندگی یک سفر است.
آدمی همسفر است.
آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است.
رهگذر می گذرد..
بسم الله
علی کیست؟
علی قرة العین است
امیر عالمین است
و نور ثقلین است
وهم فاتح خندق ،جبل و بدر و حنین است
علی نور دو عین است
اب الساقی این میکده عشق حسین است