عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می شود
با قدم های نگارم قد غم تا می شود
قد غم ها تا شد و تا سرزمین کاظمین
مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می شود
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
گشت ارشاد اگر سر برسد بدبختم
پدرم گفت و چه خوش گفت که در مکتب عشق
هر کسی لایق آن نیست که بر دار شود.
شالبافان
پدرم گاه صدا میزندم شعر سپید
بس که آشفته و رنجور و به هم ریخته ام
حسن دلبری
پلک بستی که دلم عاشق چشمت نشود؟
تازه آهو نظرم جلب دو ابرو شده است
مصطفی هاشمی
پشت چشمان تو شهریست پر از ویرانی
هر کسی چشم تو را دید دلش ویران شد؛؛؛
کافر آمد که کمی کفر بگوید از تو
یک نظر کرد به چشمان تو با ایمان شد...!!!
پنجره بین من وتوست مرا بوسه بزن
بوسه از آن طرف شیشه حلال است عزیز!
صادق فغانی
باران اول
رسیده ام به تو اما گریستم تا تو
تمام فاصله را جاده را اتوبان را
نگاه من همه ی راه تا به تو برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
باقیات صالحات آیا به گوشت خورده است؟
بوسه ای نذر لبانم کن...خدا اجرت دهد...
حسین ساکی
به هرکس می رسم نام تورا با ذوق میگویم
شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی
سید تقی سیدی
با لبی که کارکرد اصلیش بوسیدن است
چای مینوشید و قلب استکان می ایستاد
کاظم بهمنی
آب از سرش گذشت و گذشت از سرش ولی
نگذشت یک دم از سر عهدی که بسته بود
اختلاف سنی ما گر برایت مشکل است
میروم تا ثبت احوال و کمی خواهش کنم