آمدی قصه ببافی که موجه بروی
در نزن!رفته ام از خویش کسی منزل نیست
از آمدنت گیجم و شاد و متحیر
تو فرض بکن برف بیاید عسلویه
آنکه می گفت دلش خانه ی دربست من است
آنچنان دربدرم کرده که حیران شده ام
غلامرضا طریقی
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم...
فاضل نظری
از بس که تَرَک بر دلم انداخته چشمت
لبخندِ من از طایفه ی بغضِ انار است
سیدمهدی نژاد هاشمی
اصل ونصب ومذهب ما را چو بخواهید
آغاز مسلمانی ما روز غدیر است
آهِ من دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه ام
داشت می آمد بسوزاند تورا، نگذاشتم...
کاظم بهمنی
آخر چه کند با دلِ من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم ..؟
بهروز یاسمی
اگر سنجاق مویت وا شود از دست خواهم رفت
که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور ؟
علیرضا بدیع
آغوش شعرهای مرا دست کم نگیر
گاهی بیا و یک بغل سیر گریه کن...
فرامرزعرب عامری