من و خدا هر روز فراموش میکنیم
او " خطاهای " من را
و من " لطف های " او را
و در این بین ما چقدر بی انصافیم...
من و خدا هر روز فراموش میکنیم
او " خطاهای " من را
و من " لطف های " او را
و در این بین ما چقدر بی انصافیم...
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت بیاد
آب خاکت را دهد ناگه بباد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی