یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست


سامرایی شده ام، راه گدایی بلدم

لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست


قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست