باران اول
رسیده ام به تو اما گریستم تا تو
تمام فاصله را جاده را اتوبان را
نگاه من همه ی راه تا به تو برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
باران اول
رسیده ام به تو اما گریستم تا تو
تمام فاصله را جاده را اتوبان را
نگاه من همه ی راه تا به تو برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را
قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید
دیگری هم اَنا قتّالُ عــرب می گوید
مولای ما نمونهٔ دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است