یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست


سامرایی شده ام، راه گدایی بلدم

لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست


قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست


یازده بار به جای تو به مشهد رفتم

بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست


زخم دندان تو و جام پر از خونابه

ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست


بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست


از همان دم پسر کوچکتان باران شد

تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست


در بقیع حرمت با دل خون می گفتم

که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست؟

سید حمید رضا برقعی


از مجموعه ''قبله مایل به تو''


مطالب مرتبط:

شعری بسیار زیبا از سیدحمیدرضا برقعی

شعری فوق العاده از سید حمیدرضا برقعی

شعر سید حمیدرضا برقعی درباره حضرت معصومه سلام الله علیها

جدیدترین سروده سید حمیدرضا برقعی درباره امام حسین-خیلی قشنگه

غزل زیبای سیدحمیدرضا برقعی به مناسبت اربعین امام حسین+ صوت

شعری فوق العاده زیبا درباره کربلا از سیدحمید رضا برقعی

شعر بسیار زیبای سید حمیدرضا برقعی درباره زیارت امام حسین علیه السلام

شعری بسیار زیبا از سید_حمیدرضا_برقعی درباره امام حسین و روز عاشورا

شعر زیبای سید حمیدرضا برقعی درباره مولا و غدیر