جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت جگرت سوخت و این، قلب رضا را سوزاند
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت جگرت سوخت و این، قلب رضا را سوزاند
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد / او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل / از روی شوق در ره جانانه جان سپرد
شیخ طبرسی در کتاب الاحتجاج خود از امام جواد(ع)مناظرات متعددی نقل
کرده که به عنوان نمونه به یکی از آنها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است
اشاره میشود.
با تذکر این
نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است.
این مناظره میان امام جوادعلیه
السلام و «یحیبن
اکثم» از علمای درباری بنیالعباس صورت گرفته است. از همین رو شایسته است پیش از نقل این
مناظره، نگاهی گذرا به زندگی این عالم درباری داشته باشیم.
به کسی کینه نگیرید
دل بی کینه قشنگ است
به همه مهر بورزید.
به خدا مهر قشنگ است
بوسه بر دست پدر.
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است.
بفشارید به آغوش عزیزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمی آغوش قشنگ است.
نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است.
بشناسید خدارا
هر کجا یاد خدا هست
هر کجا نام خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است
.
.
.
هی گنه کردیم و گفتیم خدا می بخشد...
عذر آوردیم و گفتیم خدا می بخشد...
آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی...!!!
او رحیم است ولی ننگ و خیانت تا کی...!!!
بخششی هست ولی قهر و عذابی هم هست.
آی مردم به خدا روز حسابی هم هست.
زندگی در گذر است.
آدمی رهگذر است.
زندگی یک سفر است.
آدمی همسفر است.
آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است.
رهگذر می گذرد..
عروس در آرایشگاه نشسته. با وسواس مدل ارایش مد نظر خود را به آرایشگر میگوید. قبلا هم با وسواسی بیشتر لباس عروسش را انتخاب کرده.
قرار است امشب تمام زیبایی اش را به نمایش بگذارد، میخواهد دلبری کند. ولی فقط از یک نفر؟
نه اشتباه نکنید.
داماد سر جایش، ولی در مجلس مختلطِ امشب ما مردانِ زیادی چشم به راه عروس هستند.
بسم الله
علی کیست؟
علی قرة العین است
امیر عالمین است
و نور ثقلین است
وهم فاتح خندق ،جبل و بدر و حنین است
علی نور دو عین است
اب الساقی این میکده عشق حسین است
نماز جماعت که تمام شد بلند شدم و به محراب ایشان رفته و کنار ایشان نشستم. گفتم: حاج آقا من را نصیحتى کنید و نکته ای را برای من بفرمایید. ایشان فرمود: من دو نکته را به شما می گویم. هم خودت مراعات کن و به دوستان و بستگان خود نیز سفارش کن به این دو نکته عمل کنند.چون مردم از این دو نکته غافل هستند در حالیکه واقعا مشکل گشاست.
به ابوسعید ابوالخیر،گفتند :
فلانی قادر است پرواز کند،
گفت:این که مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند:فلانی را چه میگویی..؟؟روی آب راه میرود..!!
گفت:اهمیتی ندارد،تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتتند: پس از نظر تو شاهکار چیست..؟؟
گفت:این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زَخم زبان نزنی،دروغ نگویی، کلک نزنی٬دلی نشکنی٬از اعتماد کسی سوءاستفاده نکنی وکسی را از خود ناراحت نکنی.
این شاهکار است...!!
من الغریب الی الحبیب... از یک امام غریب مانده در این وانفسای آخرالزمان به سوی یک دوست، یک رفیق، یک حبیب... ما یک لحظه از دعا برای شما غافل نیستیم،من شما را رها نکرده ام شما در نظر من هستید و من شما را فراموش نمی کنم.اگر شما را فراموش می کردم بلا شما را فرا می گرفت و دشمنان شما را پایمال می کردند. شما هم برای ما دعا کنید که فرج ما، فرج شماست...
بحارالانوارج53ص174
اللهم عجل فی فرج مولای صاحب الزمان (عج)
و اما پاسخ ما به ایشان:
السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج)
ما کم سعادتیم که خدمت نمیرسیم
نه! بی لیاقتیم که خدمت نمیرسیم
ما کم اراده های به ظاهر خدا پرست
در بند عادتیم که خدمت نمیرسیم
محتاج ما، کریم شما، پس تصدقی
درگیر حاجتیم که خدمت نمیرسیم
ما فکر میکنیم که فرصت همیشه هست
غرق حماقتیم که خدمت نمیرسیم
آقا شما همیشه ز ما یاد میکنی
ما کم سعادتیم که خدمت نمیرسیم